فریاد یونان ... دولت چپ

و ماهیت بدهی ها

 

 فرح نوتاش                 قدرت زنان      جبهۀ جهانی ضد امپریالیست           03 . 02. 2015                  

در حقیقت مسئلۀ یونان ، مشکل داخلی نیست. زخمی است باز و مربوط به تمامی جهان.

بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول و شرکاء که کارشان  نزول دادن پول مولتی میلیاردرهای جهان و ثروتمند تر کردن آنان است با ایجاد فاصله های عظیم طبقاتی در سوق جامعۀ جهانی بسوی نظام برده اری سیاست گزارهستند. از این رو رویارویی بانک جهانی و حامیان امپریالیست اش با یونان ، رویارویی 1% های جهان با 99% های جهان است.

لذا در این مرحله تمام 99% های جهان الزاما یونانی هستند.

سعدی شاعر ایرانی در سال 1258 میلادی چنین می گوید

                     بنی آدم اعضای یک پیکراند              که درآفرینش ز یک گوهرند

                     چو عضوی بدرد آورد روزگار            دگر عضوها را نماند   قرار               

تو کز محنت دیگران بی غمی             نشاید که نامت  نهند آدمی

 

در سال 2012 میکیس تئودوراکیس موسیقی دان نامی یونانی در نامه ای خطاب به مردم جهان به شرحی ازچگونگی بدهی های یونان پرداخت و گفت : شاید عمر من کفاف دیدن رهایی ملتم را ندهد ولی می نویسم تا به وظایف ایدال های عدالت جویانه و آزادی خواهانۀ خود عمل کرده باشم.( او87 ساله بود) این نامه به زبان انگلیسی در آدرس زیر است

          www.infowars.com/mikis-theodorakis-an-open-letter-on-the-truth.about-greece/

در ادامۀ مقاله به بخش هایی از آن اشاره خواهد شد. امروز ما مردم جهان شاهد نمونۀ روشنی از آنچه که لنین در کتابی تحقیقی خود به نام  « امپریالیسم بالاترین مرحلۀ سرمایه داری» آورده است هستیم . امروز جهان یونان است و ما در هر جا موظف به رویارویی با امپریالیسم هستیم. امپریالیسمی که به  پرورش انواع اسلامیست های رنگارنگ  برای تحمیق توده ها و اسارت آنان نیز مشغول است.

 

مارکس بزرگ است نه تنها بخاطر کشف تمامی اسرار استثمار انسان از انسان و نشان دادن راه رهایی از آن در اثر جاودانۀ کاپیتال (سرمایه)، بلکه نیز بخاطر درک و تجلیل بزرگوارانۀ او  از کمونرها * بعد از قتل عامشان توسط ارتش اراذل ، جمع آوری، سازمان دهی و  تطمیع شده توسط

سلطنت طلبان و کلیسا.

اگر چه پیش از اهراز قدرت توسط کمونر ها ، مارکس اقدام به آن را،  زود و تشکلی غیره آماده  ارزیابی کرده بود، ولی وقتی کمونر ها حکومت را بدست گرفتند آن ها را دلسرد نکرد وبعد از شکست آنان هرگز ادعا نکرد، ننوشت و نگفت؛

نگفتم این کار را شروع نکنید زود است؟

بلکه فروتنانه با غمی بس عمیق، شجاعت و فداکاری کمونر ها را ستود و از دستاورد های حکومت کوتاه و پر بارشان که فقط  از 18 مارس 1871 تا  28 ماه مه 1871 بود با ارزش یاد کرد.

و آنان را تا پایان عمر مشعل روشنایی بخش راه مبارزاتی خود کرد .

 یکی از آن دستاورد ها قانون جدایی دین از سیاست بود .

بزرگی ای دوست دربخاطر سپردن و از بر خواندن تمام سطور کلاسیک و تطبیق گام به گام با آن نیست، بلکه درک وضعیت ملتی تحت ستم توسط امپریالیسم که با حیله وشقاوتی ننگین به زیر خط فقر رانده شده است و هنوزهم  قناعت تا به درجۀ هیچ به او تحمیل می شود. این ملت دارد می سوزد و از این تحمیل مشمئز است.

(بدهی یونان در سال 1986 توسط امپریالیسم فرانسه در زمان حکومت پاپاندریاس نخست وزیر وقت یونان و تطمیع او توسط رئیس جمهور وقت فرانسه به او تحمیل شده است . . یونان قبلا نه مشکل بدهی داشت و نه بودجه برای خرید اسلحه از فرانسه. ) م ت

یونان نه غاصب است و نه مهاجم .

فروش اسلحۀ فرانسوی به یونان ! با تحمیل اسلحه ای که یونان هرگز نه به آن نیاز ونه  پول خرید آن را داشته است. تطمیع رئیس جمهور و تشویق او به گرفتن قرض از بانک جهانی طوق اسارت و بدهکاری را به گردن ملت یونان انداخته است.

(عدم توان پرداخت بدهی یک میلیارد یورو ، با محاسبۀ نزول تصاعدی هر ساله توسط بانک جهانی، قرض 1986 یونان را به 54 میلیارد یوروی کنونی رسانده است. )م- ت

 به نرخ نزول تصاعدی سالانه نگاه باید کرد ، مانند گلولۀ برفی است که به سرعت بهمن می شود.

می غلتد و می آید تا ملتی را خرد و متلاشی کند. .

تولید اسلحه ، فروش اسلحه ، برنامه ریزی ، حیله گری ، صحنه آرایی و ایجاد جنگ برای فروش اسلحه، از فعال ترین بخش سیاست خارجی امپریالیست ها است.  

این اسلحه های فرانسوی هستد که بعد از سالیان دراز در انبار تسلیحات یونان زنگ می زند و کهنه می شود ولی نزول و اصل قیمت آن است که از ملت یونان طلب می شود!!!

ملت یونان نه با کسی جنگ دارد و نه نیاز به تسلیحات جنگی ! این چه طلب ستمکارانه ایست که امپریالیست ها جمعا در حمایت از بانک جهانی و صندوق پول و شرکاء، در تحمیل آن به ملت یونان کمر بسته اند  و به نادیده گرفتن توان انسان در قناعت در درجۀ هیچ اند.

در شرایط بسیار ناهنجاری که سالهاست به مردم یونان تحمیل می شود،  فریاد اساطیری یونان 

« پرومته »  در جسم و جان الکسیس تسیپراس و حزب سیریزا متبلور  شده است.

او جوان ونیرومند است با وقاری از پرتو صداقت. او از سلالۀ ارنستو چه گوارا ست . دارندۀ اندیشۀ تقسیم ثروت بین همه ، بجای انباشت سرمایه برای یک در صدی هاست.

او و حزب سیریزا چون « فیدیاس» برای نجات مردم یونان از این همه رنج ، همراه با خورشید امید طلوع کرده اند و اسطوره وار با شجاعت به میدان کارزار وارد شده اند تنهایشان نگذاریم.

حزب کمونیست بسیار ارجمند یونان؛ اگر چه اتحادیۀ اروپا خیابان یکطرفه بود، ولی با رای ملت کبیر یونان به حزب سیریزا ، خیابان دو طرفه شد. بیایید همه به یاریشان بشتابیم . بر ما مباد که هرگز شکست آنان  را ببینیم.

نایستیم تا این پرومتۀ عصر ما را خدایان زرو زور به زنجیر کشند.

امروزهیولاهای امپریالیسم وحشی تر از همیشه  به جان مردم بی پناه جنوب افتاده است بیایید راه نوینی را برای نجات انسان ها بر روی زمین  اتخاذ کنیم. اتحاد و تغییردرمبارزۀ ما مساویست با تغییر جهان . پیروزی یونان یعنی طلوع آزادی انسان .

بیایید همه در هر جای جهان که هستیم پشتیبان دولت جوان یونان و دوست صادق ملت تحت ستم یونان باشیم.

یونان زیباترین مروارید دریای مدیترانه و میراث فرهنگی و هنری انسان است . نگذاریم ویران شود و مردم آن بیش از این رنج ببرند.

 

زنده باد دولت جوان یونان ... زنده باد امید

 

کمون پاریس: قیام و حکومت  طبقه کارگر فرانسه از 18 مارس تا  25 مه 1871

شرح این قیام شورانگیز و تراژدی شکست آن با نام  ( جنگ داخلی فرانسه )  به قلم مارکس است.

 

پرومته در زنجیر: اثر جاودانۀ هومر ، نویسندۀ یونان باستان .

پرومته نیم خدا و نیم انسانی ست که آتش را که فقط در اختیار خدایان بوده ، پنهانی برای تمام انسان ها می آورد . مغضوب خدایان و محکوم به زنجیر کشیده شدن در کوه المپ می شود . هر روز عقابی جگر او را می جویده

 .

فیدیاس:جوانی که  برای رساندن پیغام  دو بار در ناحیۀ ماراتون تا سر حد مرگ می دود اوخبر رسیدن عنقریب دشمن را برای ارتش یونان می برده و سپس با خبر پیروزی یونان همان راه را باز می گردد. دو ماراتون به نام اوست.

 

www.farah-notash.com            women’s power

womens-power.farah-notash.com